نشست تخصصی «آیندهپژوهی مناسبات داخلی قدرت در آمریکا و تأثیرگذاری آن بر معادلات جهان اسلام با تأکید بر سیاستهای ایران» با سخنرانی دکتر عباس خامه یار، عضو هیات مدیره انجمن مطالعات جهان اسلام و یکی از اندیشمندان برجسته و فلسطینیتبار جهان عرب، با استقبال تعدادی از اساتید، پژوهشگران و علاقهمندان، شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱ در سالن فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر عباس خامهیار، عضو هیات مدیره انجمن مطالعات جهان اسلام با توجه به عمق و وسعت اتفاقات دهه اخیر در کشورهای عربی و اسلامی منطقه، پیرامون چالشهای بین ایران و ایلات متحده آمریکا به سه مورد چالش برانگیز در روابط با آمریکا پرداخت.
۱- ایده و عمل دولت ایالات متحده آمریکا در راستای تجزیه جهان اسلام و بازتجزیه کشورهای اسلامی؛
۲- تصمیم و تلاش دولت آمریکا برای تأمین امنیت اسرائیل و سایر مسائل مربوط به فلسطین؛
۳- اقدامات و دخالتهای دولت آمریکا در خصوص اتفاقات داخلی جمهوری اسلامی ایران.
در ادامه پروفسور العریان، اندیشمند برجسته عرب و جهان اسلام در خصوص راهبردهای کلان دولت ایالات متحده آمریکا در قبال کشورهای اسلامی و از جمله جمهوری اسلامی ایران سخنرانی کرد.
این اندیشمند عرب معتقد است که ایالات متحده آمریکا نسبت به دولتها و ملتهایی که قدمت بالاتری دارند یک دولت جدید به حساب میآید. اما به جهت نفوذ و سطله اقتصادی و نظامی به قدرت اول جهان تبدیل شد. این موقعیت برای آمریکا بهصورت اتفاقی بهدست نیامده است بلکه بر اساس راهبردهای کلانی است که از ابتدا برای خود تعریف کرده بود. در زمینه این راهبردهای کلان برتری قابل توجهی برای آمریکاییها نسبت به سایر کشورها ایجاد شد. یعنی همه کشورهای دارای این راهبردهای کلان هستند اما بهصورت متفاوت و با کیفیتهای مختلف.
ویژگیهای این راهبردهای کلان عبارتند از:
۱- راهبردهای کلان با سایر راهبردهای خرد و همچنین اصول سیاست خارجی متفاوت است.
راهبرد کلان به سؤال «چرا؟»، راهبرد خرد به سؤال «چگونه؟» و سیاست خارجی به سؤال «چه چیزی؟(برای تحقق این راهبردها چه سیاستهایی را باید در پیش گرفت؟)» پاسخ میدهند.
۲- هدف راهبردهای کلان برای دولت ایالات متحده آمریکا، تضمین رهبری و سیطره این دولت بر نظام جهانی است. این در صورتی است که کشورهای متوسط راهبردهای کلان خود را در چارچوب کلان تعیین شده توسط ایالات متحده آمریکا تعریف میکنند و به ایفای نقش میپردازند.
۳- راهبردهای کلان برای هر کشوری تعطیلبردار نیست و به صورت همیشگی مورد عمل واقع میشود. حتی در مواقع بحران و جنگ نیز تغییر نمیکند هر چند ممکن است به جهت اولویت تغییراتی میزان و نحوه پیگیری راهبردهای کلان ایجاد شود.
۴- راهبردهای کلان برای هر کشوری انسجام بخش اهداف و مأموریتهاست. برای هر کشوری مصالح، امکانات، اهداف و اولویتهایی میتوان شناسایی کرد که راهبردهای کلان بین این موارد توازن ایجاد میکنند. توازنی که در صورت موجود نبودن آن، هر کشوری حتی در وضعیت امپراتوری و ابرقدرتی با فروپاشی و شکست مواجه خواهد شد که مثالهایی برای آن وجود دارد مانند امپراتوری عثمانی، امپراتوری بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی.
- ایالات متحده از ابتدای تشکیل، شش راهبرد کلان را برای خود تعریف کرده است:
۱- یکپارچهسازی و متحد کردن خود. این راهبرد کلان با استفاده از ابزار مشروع و غیرمشروع در یک فرایند ۸۰ ساله و در مبارزه با ساکنان بومی آمریکا پیگیری شد.
۲- عمل بر اساس دکترین مونرو، که مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره آمریکا بود. بر اساس این دکترین، دولت ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفت که از دخالت در جنگهای بین قدرتهای اروپایی و مستعمرات آنها خودداری، و وقوع جنگ یا فعالیت استعماری در قاره آمریکا را به عنوان حرکتی خصمانه تلقی کند. این دکترین با ورود ایالات متحده به جنگهای جهانی عملاً منقضی شد.
۳- تسلط بر همه کشورها و مناطق مختلف دنیا، پس از تأمین امنیت خود. لذا برای تحقق این ایده نیاز به نیروی نظامی قدرتمند و مخصوصاً نیروی دریایی قوی داشت.
۴- همچنین تسلط بر مسیرهای تجاری و دریایی سراسر جهان تا ار این طریق بتواند همه کشورهای را تحت کنترل داشته باشد. در این خصوص نکته قابل توجه تعداد ناوگان دریایی است. ایالات متحده ۱۱ ناوگان دریایی دارد که هفت ناوگان آن در حال گردش در آبهای دنیاست. این در صورتی است که کشور چین تنها یک ناوگان دریایی دارد. به عنوان مثال حضور ناوگان دریایی آمریکا در خلیج مالاکا که ۸۰ درصد نفت وارداتی به چین و حدود ۵۰ درصد تجارت خارجی چین از این مسیر انجام میشود.
۵- نحوه تعامل با جهان اسلام و منطقههایی که کشورهای اسلامی در آن واقع شدهاند.
۶- سلطه بر فضا با هدف دست برتر داشتن در جنگهای آینده مخصوصاً در مقابل کشورهایی مثل چین.
اکثر این راهبردها در تقابل با ابرقدرتهای دیگر و کشورهای قدرتمند تعریف شده است. ایالات متحده آمریکا به موازات این راهبردهای کلان دو هدف اصلی دارد که زمینهساز دستیابی این دولت به راهبردهای کلان فوق میباشد.
اول) تسلط بر سازمانهای اقتصادی بینالمللی از طریق سلطه دلار.
آمریکا دلار را بدون پشتوانه و بیش از توان اقتصادی خود چاپ میکند. در صورتی که این کار تبعات تورمی شدیدی در پی دارد اما این سؤال مطرح میشود که چرا در این خصوص مشکلی برای آمریکا ایجاد نمیشود؟
دوم) خرید و فروش نفت تنها با استفاده از دلار. از بین بردن رابطه بین دلار و طلا و ایجاد نسبت میان نفت و دلار، راهبردی است که آمریکا از طریق آن از مشکلات اقتصادی بیرون مانده است.
در ادامه ایشان به راهبرد کلان پنجم آمریکا یعنی تعامل با جهان اسلام پرداخت. این محقق فلسطینی براین باور است که آمریکا اجازه نمیدهد هیچ دولت رقیب، مخالف و یا دشمنی بتواند در منطقه جهان اسلام و کشورهای اسلامی قدرت بگیرد. در این راستا حتی برای کشورهایی که میخواهند به رقابت، مخالفت و یا دشمنی با سیاستهای ایالات متحده در جهان اسلام بپردازند رقیبتراشی میکند و هزینه این اقدام را بالا میبرد. تمام سیاستهای ایالات متحده در سراسر جهان بر این اساس قابل فهم و تفسیر است و حتی بر اساس آن میتوان سیاستهای آینده آمریکا را نیز پیشبینی کرد.
ایشان در ادامه گفتند، هر کشوری که بخواهد مستقل باشد و خارج از منظومه و قدرت آمریکا عمل کند، قطعاً هدف سیاست بالابردن هزینهها و رقیبتراشی توسط ایالات متحده قرار میگیرد. مثلاً اگر کشوری بخواهد خارج از چارچوب تعیین شده توسط ایالات متحده عمل کند، یک پیمان کاذب علیه این کشور توسط آمریکا تشکیل میشود تا مورد کنترل قرار گیرد. این سیاست را «توازن قوا» نامگذاری کرده است.
به زعم ایشان، این سیاست کلید فهم همه اتفاقات شرق آسیا، تنشهای چین و آمریکا، اتفاقات شمال سوریه و مرزهای ترکیه و جنگ اوکراین و روسیه میباشد.
بخش پایانی سخنرانی ایشان به موضوع ایران اختصاص داشت. ایشان معتقد است ایران یک چالش بسیار بزرگ برای سیاستهای کلان ایالات متحده آمریکا است. ایران قبل از انقلاب اسلامی یکی از همپیمانان آمریکا بوده است. که مسائلی مانند حمایت از اسرائیل و تأمین نفت را در همکاری نزدیک با هم دنبال میکردند.
اما ایران در دوره پس از انقلاب اسلامی برای خود ایده و هدف دارد و در تعارض جدی با راهبردهای کلان آمریکا در سطح منطقه قرار دارد. آمریکا به لحاظ اقتصادی، سیاست تبعیت و از لحاظ فرهنگی، سیاست غربزدگی را برای کشورهای اسلامی و ایران تعریف کرده است.
ایالات متحده آمریکا مجموعه از سیاستها و اقدامات را در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. از تغییر نظام و براندازی گرفته تا ایجاد مشکلات داخلی و پیرامونی برای کشور ایران. مثلاً فعال سازی شکافهای قومی در ایران و تلاش برای تجزیه ایران و سایر کشورهای اسلامی.
جمهوری اسلامی ایران چون توانسته یک الگوی موفق در حکومتداری خارج از چارچوب تعیین شده یالات متحده ارائه کند، باید تحریم شود و برایش محدودیت ایجاد شود تا در شرایط سخت مجبور به تغییر تصمیم خود شود.
همچنین درخصوص مسئله اسرائیل، هدف آمریکا این است که اسرائیل همواره در منطقه قدرت برتر باشد و سایر کشورها در وضعیت ضعف و کرنش باشند. تنها کشوری که توانسته این خواسته آمریکا را نقض کند ایران بوده است. ایران پس از انقلاب اسلامی همواره حمایتهای قابل توجه حتی در زمینه فنی، تکنولوژیک از جنبشهای ضداسرائیلی داشته است.
در مقابل راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران پایان دادن به نفوذ و حضور قدرتهای خارجی در منطقه است که ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای عربی با این راهبرد موافق نیستند.
بر این اساس دو اتفاق مهم و تعیین کننده در جهان اسلام اول) سلطه آمریکا و اسرائیل با همراهی کشورهای عربی و دوم تلاش و اقدام جمهوری اسلامی ایران برای بیرون راندن قدرتهای خارجی از منطقه است که تقابل این دو راهبرد آینده منطقه را رقم خواهد زد. برخورد این دو راهبرد در آینده از نظر ایشان قطعی است. آمریکا تلاش دارد تا از طریق افزایش مشکلات داخلی و خارجی ایران هم این کشور را تضعیف کند و هم یک اجماع علیه آن ایجاد کند.
نکته پایانی ایشان نیز در خصوص کشورهای عربی بود که معتقد بودند که این کشورها باید بهار عربی را بازآفرینی کنند و استقلال خود را باز یابند و از نفوذ قدرتهای خارجی در کشور خود جلوگیری کنند. در این میان نقطه کانونی مسئله فلسطین است که میتواند پایان بخش حضور اجانب در منطقه و کشورهای اسلامی باشد.
در ادامه چند تن از حاضران در جلسه سؤالاتی مطرح کردند که مورد بحث و پاسخگویی قرار گرفت.
دفعات مشاهده: 682 بار |
دفعات چاپ: 236 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر